خرگاه های قای قون حدی از حدود اقلیم ششم، در التفهیم آمده است:اقلیم ششم از خرگاه های قای قون آغازد و بر خرخیز و تخرغز بگذرد سوی زمین ترکمانان و پاراب ... (التفهیم ص 200)، رجوع به قای شود
خرگاه های قای قون حدی از حدود اقلیم ششم، در التفهیم آمده است:اقلیم ششم از خرگاه های قای قون آغازد و بر خرخیز و تخرغز بگذرد سوی زمین ترکمانان و پاراب ... (التفهیم ص 200)، رجوع به قای شود
پسر گون خان پسر اغزخان پسر قراخان اولین خان مشرق است، در زمان پادشاهی خاندان سیمجور آنها بسرزمین کنونی کوچانده شدند، (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 138)
پسر گون خان پسر اغزخان پسر قراخان اولین خان مشرق است، در زمان پادشاهی خاندان سیمجور آنها بسرزمین کنونی کوچانده شدند، (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 138)
یکی از سرداران آتنی است که اری پیدس درباره وی داستانی نگاشته است و نیز یکی از مورخین و نویسندگان یونان است که در 422 قبل از میلاد درگذشت. (تعلیقات تمدن قدیم ترجمه نصرالله فلسفی)
یکی از سرداران آتنی است که اری پیدس درباره وی داستانی نگاشته است و نیز یکی از مورخین و نویسندگان یونان است که در 422 قبل از میلاد درگذشت. (تعلیقات تمدن قدیم ترجمه نصرالله فلسفی)
گلی است بغایت بدبو و بعربی وردالمنتن خوانند و رنگ آن به رنگ گل سرخ ماند، (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم)، یک قسم گلی است مانند گل سرخ ولی بدبو و گنده، (ناظم الاطباء)، رام که نقیض وحشی است، (برهان)، رام، مطیع، (فرهنگ فارسی معین) (آنندراج) : از تو به چریک مدد خواستیم در جواب گفتی که ایلم و لشکر نفرستادی، (رشیدی)، طایفه و قبیله، (فرهنگ فارسی معین)، طایفه و قبیله و گروه و مخصوصاً مردم چادرنشین را گویند، (ناظم الاطباء)، مردمان و جماعت، (برهان)، مردمان و قوم و جماعت، (غیاث اللغات) (آنندراج)، سال، (غیاث)، رجوع به ئیل شود
گلی است بغایت بدبو و بعربی وردالمنتن خوانند و رنگ آن به رنگ گل سرخ ماند، (برهان) (آنندراج) (هفت قلزم)، یک قسم گلی است مانند گل سرخ ولی بدبو و گنده، (ناظم الاطباء)، رام که نقیض وحشی است، (برهان)، رام، مطیع، (فرهنگ فارسی معین) (آنندراج) : از تو به چریک مدد خواستیم در جواب گفتی که ایلم و لشکر نفرستادی، (رشیدی)، طایفه و قبیله، (فرهنگ فارسی معین)، طایفه و قبیله و گروه و مخصوصاً مردم چادرنشین را گویند، (ناظم الاطباء)، مردمان و جماعت، (برهان)، مردمان و قوم و جماعت، (غیاث اللغات) (آنندراج)، سال، (غیاث)، رجوع به ئیل شود